شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز؛ این مجموعهای به تهیه کنندگی علی اصغر سلطانی نژاد که سفر علی حبیبی و مهدی حبیبی، دو قاری بین المللی قرآن، را به شهرهای مختلف ایران به تصویر میکشد.
این دو با ماشین آفرود خود به دنبال قاریان و حافظان برجسته چندین شهر و روستا میروند و یک روز را با آنها سپری میکنند. در واقع مستند «سرزمین ستاره ها» قصد دارد که بخشی از فعالیتهای قرآنی دیده نشده یا کمتردیده شده مردم شهرهای مختلف را روایت کند. پخش فاز اول این مجموعه به تازگی به پایان رسیده و قرار است چند قسمت دیگر نیز تولید شود. مسعود زارعیان، سینماگر مشهدی، درباره این مستند و ویژگی هایش در گفتگو با شهرآرا توضیحاتی ارائه کرده که در ادامه پیش روی شماست.
ایده مرکزی و خطی آن که درباره سفر دو حافظ کل قرآن به نقاط مختلف کشور برای شرکت در جلسات خاص قرآنی و دیدار با اداره کنندگان و قاریان و حافظان آن مناطق است توسط خود دو قاری و خانه فیلم عقیق ارائه و در شبکه افق باز طراحی شد. پس از آن، از من دعوت شد تا به عنوان کارگردان به پروژه اضافه شوم که من سناریو کار را طراحی کردم و به روایتها شکل دادم.
مهمترین انگیزه من برای پذیرفتن این پروژه کسب تجربهای تازه بود، چون تابه حال در این شکل و فرم که نزدیک به فرم «تراول شو» (تولید فیلم در سفر) است کاری نساخته بودم. مستند «سرزمین ستاره ها» در سفر شکل گرفته است و همه ویژگیهای یک سفر و غافل گیری هایش را دارد. ما باید برای ساخت این مستند با ماشین از شهری به شهر دیگر میرفتیم، در اقلیمهای خاصی قرار میگرفتیم و با آدمهای جدید و متفاوتی روبه رو میشدیم. این اتفاق برای من چالش خوبی بود؛ ضمن آنکه خود سفر کردن کار جذابی است که در قرآن هم بارها بر آن تأکید شده است. از سوی دیگر مستند دو راوی داشت و من دوست داشتم این نوع مستند را هم کارگردانی کنم.
در سالهای اخیر مردم و فعالان قرآنی شهرهای مختلف که از طریق تلویزیون و کلاسهای مجازی با دو قاری حاضر در مستند آشنا شده بودند، بارها با این دو تماس گرفته و دعوت کرده بودند که به شهرشان سر بزنند و با حضور در جلسات قرآنی آن ها، نقاط ضعف و قدرتشان را گوشزد کنند.
در واقع تماسهای مردم باعث شد برادران حبیبی یک باره تصمیم بگیرند برای تکمیل مسیر و تغییر احوالشان و همچنین برای مشاهده و درس گرفتن و انطباق آیات قرآنی با پدیدههایی که در سفر برایشان رقم میخورد، به نقاط مختلف کشور بروند. ما در مرحله پژوهش سعی کردیم از میان تماسهایی که گرفته شده بود به سراغ سوژههایی برویم که قصههای متفاوتتر و جذاب تری دارند و تکراری نیستند.
ما کارمان را از قم که محل زندگی دو حافظ قرآن بود، شروع کردیم، سپس به محل تولد این دو و خانه پدری شان در «وسطی کلا»ی شهر آمل رفتیم، از آنجا راهی شهر «دلگان» در سیستان و بلوچستان شدیم و بعد به سمت روستای «کشپیری» شهرستان بشاگرد واقع در استان هرمزگان حرکت کردیم. بندر «دیر» در استان بوشهر، روستای «چم چنگ» شهرستان سامان، واقع در استان چهارمحال وبختیاری، اسفراین و روستای «ابرده» مشهد نیز مقصدهای بعدی ما بودند.
شاید مهمترین چالش ما روایت کردن داستان از زبان دو قاری حاضر در مستند باشد. آنها که پیش ازاین زندگی کم نوسانی داشتند و یک باره وارد فضای متفاوتی شده بودند، باید علاوه بر اینکه خودشان میبودند، با قصه آدمهای مختلف همراه میشدند تا قصه ای کامل پیش روی مخاطب قرار بگیرد.
این همراه شدن چالشی برای من بود و باید تلاش میکردم که داستان بیرون نزند، شعاری و تکراری نباشد و پیام و مضمون از فرم جلوتر نرود. یکی دیگر از چالشهای ما کمبود وقت بود. به طور معمول طراحی مجموعههایی همچون «سرزمین ستاره ها» حدود شش ماه تا یک سال زمان میبرد، اما ما همه این فرایند را باید در یک ماه انجام میدادیم.
این درحالی است که برخلاف مستندهایی مانند «ایرانگرد» که در آن تیم تولید با پرواز به شهرهای مختلف میرود، ما همه مسیر را با ماشین میرفتیم و در واقع دوربین روی ماشین آفرود جابه جا میشد. این روند خطرات بسیاری داشت و از همه مهمتر زمان ما را میگرفت. از طرفی شرایط آب وهوایی هم دائما تغییر میکرد و ما باید وضعیت گروه پانزده نفره مان را مدیریت میکردیم تا برای کسی اتفاقی نیفتد، چون اگر کسی مریض میشد و حادثهای برایش رخ میداد، بی تردید کار ما قفل میشد.
مستند سریالی معمولا برای قاب تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی آماده میشود و نسبت به مستندهای تک قسمتی مخاطب عامتر و بیشتری دارد. در واقع مستند سریالی به مخاطب فرصت میدهد تا به سوژه ها، راویها و شخصیتهای اصلی فیلم نزدیک شود، با آنها انس بگیرد و در ادامه با ایشان زندگی کند؛ ازاین رو برای او جذابتر نیز هست.
اما در مستندهای تک قسمتی این اتفاق رخ نمیدهد و درنهایت نود دقیقه فرصت هست تا مخاطب با سوژه آشنا شود. این موضوع برای سینمای داستانی و سریالها نیز وجود دارد. یعنی تعداد مخاطبان سریالی که خوش ساخت باشد به طورقطع از یک فیلم سینمایی بیشتر است؛ چون وقتی کمیت بیشتر میشود، فرصت بیشتری برای ارتباط گرفتن با مردم به وجود میآید.
برای مثال فیلم «مرد بازنده»، ساخته محمدحسین مهدویان، را اگر با سریال «زخم کاری»، دیگر ساخته این کارگردان، مقایسه کنیم، میبینیم تعداد مخاطبان سریالش بیشتر است. همین اتفاق برای فیلم «چند مترمکعب عشق» و سریال «پوست شیر»، از ساختههای برادران محمودی، هم صادق است. آیا این موضوع به این معنی است که «چند مترمکعب عشق» اثر ضعیفی است؟ خیر، بسیار هم فیلم خوب و باکیفیتی است، اما مردم سریال را بهتر و بیشتر دنبال میکنند و بیشتر دوست دارند.
بازخوردها تا آنجایی که من پیگیری کردم، مثبت بود. فقط دوستانی که فنیتر و سینماییتر هستند درباره تدوین قسمت اول آن نکاتی را بیان کردند. البته تدوین کار در یک شب انجام شد و من هم فرصت نداشتم اثرگذاری بهتری داشته باشم، ولی در مجموع نظر همه بزرگواران و عزیزانی که با من صحبت کردند، به ویژه درباره کارگردانی و تصویربرداری مثبت بود.
البته ما ضعف بزرگی در حوزه اطلاع رسانی داشتیم و به نظرم میشد تیم تولید و تهیه کننده خیلی بیشتر از اینها برای مستند «سرزمین ستاره ها» اطلاع رسانی کنند و تیزرها و خبرهایش را در فضای مجازی و رسانهها منتشر کنند تا مخاطبان بیشتری از پخش این برنامه مطلع شوند. خیلی از مخاطبان ما بعد از قسمت چهارم یا پنجم مجموعه را دنبال و گلایه کردند که چرا زودتر اطلاع رسانی نشده است. به نظر من اگر اطلاع رسانی بهتری رخ میداد، مستند «سرزمین ستاره ها» ظهور و بروز بیشتری میداشت، اما امیدوارم تکرارش و در ادامه مسیرش موفقتر باشد.
هشت قسمتی که پخش شد فاز اول تولید ما را تشکیل میداد و قرار است تولید پنج قسمت دیگر هم در آینده صورت بگیرد. در حقیقت تا به امروز هیچ کاری درحوزه قرآن در این سبک و سیاق ساخته نشده است و بعید هم میدانم که حالا حالاها ساخته شود، اما امیدوارم آثار بیشتری در این حوزه تولید شود. به نظر من لازم است که سینمای مستند بیش ازپیش به قصههای کمتر شنیده شده فعالان قرآنی بپردازد تا بتوانیم فاصله این مفاهیم و معارف را با عامه مردم کمتر کنیم.
ما به نوبه خود تلاش کردیم روایتی جذاب و منسجم را در زمینه مفاهیم قرآنی ارائه کنیم؛ تلاشی که ازیک طرف برای رفع مهجوریت قرآن و از طرف دیگر برای نمایش فعالیتهای عظیم و پرتعداد قرآنی مردم در اقصانقاط ایران بود؛ مردمی که به سختی زندگی خود را میگذرانند و دستشان خالی است، ولی دست از وظیفه و عقایدشان نکشیده اند و شاید چندبرابر بیشتر از بسیاری از آنها که در شهرها شرایط مساعدی دارند، فعالیت قرآنی انجام میدهند.